مهربونی، مهربونی، مهربونی که میخوای با اون بمونی
با اون بمونی، با اون بمونی، با وجودی که گناهشو میدونی
بی صدایی، بی صدایی، که نمیخوای تن بدی به این جدایی
این جدایی، این جدایی، تو که با رسم زمانه آشنایی
بی پناهی، بی پناهی، بی پناهی تو نداری هیچ گناهی
بی گناهی، بی گناهی، ولی درباره ی اون در اشتباهی
اون نمیخواد به دلت امون بده، به نگاه خسته ی تو جون بده
اون دل سیاه بی ستارشو، همون بهتر که به دیگرون بده
در قلبتو به روی اون ببند، عشق تو لیاقتش نبود بخند
دیگه پاک کن گونه های خیستو، اون نمیشه حتی چکنویس تو
نگرونی، نگرونی، نگرونی که دلش با دیگرونه
دیگرونه، دیگرونه، که نداره پیش چشمات یه بهونه
گریه کردی، گریه کردی، گریه کردی تو که شاید برنگرده
برنگشته، برنگشته، رفته و از همه خوبیات گذشته
توبه کردی، توبه کردی، توبه کردی که به اون دل نبندی
دل نکندی، دل نکندی، که هنوزم تو به اون علاقه مندی
یه روزی میاد سرش هر چه بدی، یه پلیدی سیاه ابدی
میگیره در عاقبت دامنشو، همه زجه هایی که تو میزدی
اون روز اما تو فرشته ای و نور، ماه آسمونی و غرق سرور
اون میاد از اون پایین داد میزنه، نداره ولی پلی واسه عبور